مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2891

1. هر کی از نیستی آید به سوی او خبری

2. اندر او از بشریت بنماید اثری

3. التفاتی نبود همت او را به علل

4. گر علل گیرد جمله ز علی تا به ثری

5. هر کسی که متلاشی شود و محو ز خویش

6. به سوی او کند از عین حقیقت نظری

7. جوهری بیند صافی متحلی به حلل

8. متمکن شده در کالبد جانوری

9. تو به صورت چه قناعت کنی از صحبت او

10. رو دگر شو تو به تحقیق که او شد دگری

11. بشنو شکر وی از من که به جان و سر تو

12. که بدان لطف و حلاوت نچشیدم شکری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز رنگ آمیزی باد خزانی
* چو شد برگ درختان زعفرانی
شعر کامل
وحشی بافقی
* اینهمه رفتند و مای شوخ چشم
* هیچ نگرفتیم از ایشان اعتبار
شعر کامل
سعدی
* شبنم ز باغبان نکشد منت وصال
* معشوق در کنار بود پاک دیده را
شعر کامل
صائب تبریزی