مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2946

1. دی عهد و توبه کردی امروز درشکستی

2. دی بحر تلخ بودی امروز گوهرستی

3. دی بایزید بودی و اندر مزید بودی

4. و امروز در خرابی دردی فروش و مستی

5. دردی بنوش ای جان بسکل ز هوش ای جان

6. ازرق مپوش ای جان تا که صنم پرستی

7. امروز بس خرابی هم جام آفتابی

8. نی کدخدای ماهی نی شوهر مهستی

9. افزونی از مساکن بیرونی از معادن

10. آن نیستی ولیکن هستی چنانک هستی

11. یک گوشه بسته بودی زان گوشه خسته بودی

12. آن بسته را گشودی رستی تمام رستی

13. حیوان سوار نبود جز بهر کار نبود

14. حیوان نه‌ای تو حیی جستی ز کار جستی

15. تو پیک آسمانی چون ماه کی توانی

16. تا تو سوار پایی تا تو به دست شستی

17. خامش مده نشانی گر چه ز هر بیانی

18. شد مرهم جهانی هر خسته‌ای که خستی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دولتی را که نباشد غم از آسیب زوال
* بی تکلف بشنو دولت درویشان است
شعر کامل
حافظ
* نمی دانند اهل غفلت انجام شراب آخر
* به آتش می رود این غافلان از راه آب آخر
شعر کامل
صائب تبریزی
* صبر هم سودی ندارد کآب چشم
* راز پنهان آشکارا می‌کند
شعر کامل
سعدی