مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2960

1. رقصان شو ای قراضه کز اصل اصل کانی

2. جویای هر چه هستی می‌دانک عین آنی

3. خورشید رو نماید وز ذره رقص خواهد

4. آن به که رقص آری دامن همی‌کشانی

5. روزی کنار گیری ای ذره آفتابی

6. سر بر برش نهاده این نکته را بدانی

7. پیش آردت شرابی کای ذره درکش این را

8. خوردی و محو گشتی در آفتاب جانی

9. شد ذره آفتابی از خوردن شرابی

10. در دولت تجلی از طعن لن ترانی

11. ما میوه‌های خامیم در تاب آفتابت

12. رقصی کنیم رقصی زیرا تو می‌پزانی

13. احسنت ای پزیدن شاباش ای مزیدن

14. از آفتاب جانی کو را نبود ثانی

15. مخدوم شمس دینم شاهنشهی ز تبریز

16. تسلیم توست جان‌ها ای جان و دل تو دانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
* فرشته‌ات به دو دست دعا نگه دارد
شعر کامل
حافظ
* هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است
* دردا که این معما شرح و بیان ندارد
شعر کامل
حافظ
* به درد عشق بساز و خموش کن حافظ
* رموز عشق مکن فاش پیش اهل عقول
شعر کامل
حافظ