مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2970

1. با صد هزار دستان آمد خیال یاری

2. در پای او بمیرا هر جا بود نگاری

3. خوبان بسی بدیدی حوران صفت شنیدی

4. این جا بیا که بینی حسن و جمال یاری

5. تا یافت جانم او را من گم شدم ز هستی

6. تا پای او گرفتم دستم نشد به کاری

7. ای مطرب الله الله از بهر عشق آن شه

8. آن چنگ را در این ره خوش برنواز تاری

9. زان چهره‌های شیرین در دل عجیب شوری

10. این روی همچو زر را از مهر او عیاری

11. گویند زاریت چیست زین ناله در دو عالم

12. گفتم همین بسستم در هر دو عالم آری

13. رفتم نظاره کردن سوی شکار آن شه

14. می‌تاخت شاد و خندان آن ماه در غباری

15. تیری ز غمزه خود انداخت بر من آمد

16. تیری بدان شگرفی در لاغری شکاری

17. از گلستان عشقش خاری در این جگر شد

18. صد گلستان غلام خارش چگونه خاری

19. در پیش ذوق عشقش در نور آفتابش

20. تن چیست چون غباری جان چیست چون بخاری

21. در باغ عشق رویش خصمت خدای بادا

22. گر تو ز گل بگویی یا قامت چناری

23. از چشم ساحر تو گشتیم شاعر تو

24. عذر عظیم دارم در عشق خوش عذاری

25. یا رب ببینم آن را کان شاه می‌خرامد

26. داده به کون نوری زان چهره‌ای چو ناری

27. بینم که جان تلخم شیرین شده ز شهدش

28. بینم که اندرافتد شوری نو از شراری

29. از عشق شمس دین شد تبریز بهر این دم

30. مر گوش را سماعی مر چشم را نظاری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پای ما لنگ است و منزل بس دراز
* دست ما کوتاه و خرما بر نخیل
شعر کامل
حافظ
* از گشایش نبود بهره تهی مغزان را
* پسته پوچ محال است که خندان گردد
شعر کامل
صائب تبریزی
* چند چون طفل ز انگشت کسی شیر کشد؟
* ز استخوان چند کسی ناز طباشیر کشد؟
شعر کامل
صائب تبریزی