غزل شمارهٔ 2984
1. ای مرغ گیر دام نهانی نهادهای
2. بر روی دام شعر دخانی نهادهای
3. چندین هزار مرغ بدین فن بکشتهای
4. پرهای کشته بهر نشانی نهادهای
5. مرغان پاسبان تو هیهای میزنند
6. درهای هویشان چه معانی نهادهای
7. مرغان تشنه را به خرابات قرب خویش
8. خمها و بادههای معانی نهادهای
9. آن خنب را که ساقی و مستیش بود نبرد
10. از بهر شب روی که تو دانی نهادهای
11. در صبر و توبه عصمت اسپر سرشتهای
12. و اندر جفا و خشم سنانی نهادهای
13. بی زحمت سنان و سپر بهر مخلصان
14. ملکی درون سبع مثانی نهادهای
15. زیر سواد چشم روان کرده موج نور
16. و اندر جهان پیر جوانی نهادهای
17. در سینه کز مخیله تصویر میرود
18. بی کلک و بیبنان تو بنانی نهادهای
19. چندین حجاب لحم و عصب بر فراز دل
20. دل را نفوذ و سیر عیانی نهادهای
21. غمزه عجبتر است که چون تیر میپرد
22. یا ابروی که بهر کمانی نهادهای
23. اخلاق مختلف چو شرابات تلخ و نوش
24. در جسمهای همچو اوانی نهادهای
25. وین شربت نهان مترشح شد از زبان
26. سرجوش نطق را به لسانی نهادهای
27. هر عین و هر عرض چو دهان بسته غنچهای است
28. کان را حجاب مهد غوانی نهادهای
29. روزی که بشکفانی و آن پرده برکشی
30. ای جان جان جان که تو جانی نهادهای
31. دلهای بیقرار ببیند که در فراق
32. از بهر چه نیاز و کشانی نهادهای
33. خاموش تا بگوید آن جان گفتهها
34. این چه دراز شعبده خوانی نهادهای
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده