غزل شمارهٔ 3028
1. ای صنم گلزاری چند مرا آزاری
2. من چو کمین فلاحم تو دهیم سالاری
3. چند مرا بفریبی هر چه کنی میزیبی
4. چند به دل آموزی مغلطه و طراری
5. آن که از آن طراری باز بر او برشکنی
6. افتد و سودش نکند در دغلی هشیاری
7. ساده دلی ساز مرا سوی عدم تاز مرا
8. تار هم از لطف فنا زین فرح و زین زاری
9. هر کی بگرید به یقین دیده بود گنج دفین
10. هر کی بخندد بود او در حجب ستاری
11. من که ز دور آمدهام با شر و شور آمدهام
12. بازبنگشادهام این دان خبر سرباری
13. بار که بگشاده شود از پی سرمایه بود
14. مایه نداری تو ولی خایه خود میخاری
15. بس کن و بسیار مگو روی بدو آر بدو
16. مشتری گفت تو او سیر نه از بسیاری
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده