مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3053

1. ز قیل و قال تو گر خلق بو نبردندی

2. ز حسرت و ز فراقت همه بمردندی

3. ز جان خویش اگر بوی تو نیابندی

4. چو استخوان دل و جان را به سگ سپردندی

5. اگر نه پرتو لطفت بر آب می‌تابید

6. به جای آب همه زهر ناب خوردندی

7. اگر نه جرعه آن می بریختی بر خاک

8. ستارگان ز چه رو گرد خاک گردندی

9. گر آفتاب ازل گرمیی نبخشیدی

10. تموز و جمله نباتان او فسردندی

11. منزهی و درآمیختن عجب صفتی است

12. دریغ پرده اسرار درنوردندی

13. اگر نه پرده بدی ره روان پنهانی

14. ز انبهی همه پاهای ما فشردندی

15. ز پرده‌ها اگر آن روح قدس بنمودی

16. عقول و جان بشر را بدن شمردندی

17. گر آن بدی که تو اندیشه کرده‌ای ز زحیر

18. بتان و لاله رخان جمله زار و زردندی

19. چو صورتی نبدی خوب جز تصور تو

20. شراب‌های مروق ز درد دردندی

21. اگر خمش کنمی راز عشق فهم شدی

22. وگر چه خلق همه هند و ترک و کردندی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گاه خلوت صوفیان وقت با موی چو شیر
* ورد خود ذکر برنج و شیر و شکر کرده‌اند
شعر کامل
سنایی
* آرزو مرد و جوانی رفت و عشق از دل گریخت
* غم نمی گردد جدا از جان مسکینم هنوز
شعر کامل
رهی معیری
* پا کشیدن مشکل است از خاک دامنگیر عشق
* هر که را چون سرو اینجا پای در گل ماندماند
شعر کامل
صائب تبریزی