غزل شمارهٔ 3105
1. ز صبحگاه فتادم به دست سرمستی
2. نهاده جام چو خورشید بر کف دستی
3. ز نوبهار رخش این جهان گلستانی
4. به پیش قامت زیباش آسمان پستی
5. فروگرفت مرا مست وار و میگفتم
6. بجستمی من از او گر بهانهای هستی
7. بگفت حیله مکن هین گمان مبر که اگر
8. تن تو حیله شدی سر به سر ز ما رستی
9. بریخت بر من از آن می که چرخ پست شدی
10. اگر ز جرعه آن می دمی بخوردستی
11. بتاب مفخر ایام شمس تبریزی
12. ایا فکنده در این بحر نور شستستی
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده