غزل شمارهٔ 311
1. زشت کسی کو نشد مسخره یار خوب
2. دست نگر پا نگر دست بزن پا بکوب
3. مسخره باد گشت هر چه درختست و کشت
4. و آنچ کشد سر ز باد خار بود خشک و چوب
5. هر چه ز اجزای تو رو ننهد سر کشد
6. پای بزن بر سرش هین سر و پایش بکوب
7. چونک نخواهی رهید از دم هر گول گیر
8. خاک کسی شو کز او چاره ندارد قلوب
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده