مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3112

1. تو خدای خویی تو صفات هویی

2. تو یکی نباشی تو هزارتویی

3. به یکی عنایت به یکی کفایت

4. ز غم و جنایت همه را بشویی

5. همه یاوه گشته همه قبله هشته

6. چه غمست کآخر همه را بجویی

7. همه چاره جویان ز تو پای کوبان

8. همه حمدگویان که خجسته رویی

9. تو مرا نگویی ز کدام باغی

10. تو مرا نگویی ز کدام کویی

11. همه شاه دوزی همه ماه سوزی

12. همه وای وایی همه‌های و هویی

13. تو اگر حبیبی چه عجب حبیبی

14. تو اگر عدویی چه عجب عدویی

15. ز حیات بشنو که حیات بخشی

16. ز نبات بشنو که نبات خویی

17. تو اگر ز مستی دل ما بخستی

18. دو سبو شکستی نه دو صد سبویی

19. تو سماع گوشی تو نشاط هوشی

20. نظر دو چشمی شکر گلویی

21. نه دلت گشادم که دگر نگویی

22. نه چو موت کردم که دگر نه مویی

23. کدوییست سرکه کدوییست باده

24. ترشی رها کن اگر آن کدویی

25. تو خموش آخر که رباب گشتی

26. که به تن چو چوبی که به دل چو مویی

27. تو چرا بکوشی جهت خموشی

28. که جهان نماند تو اگر نگویی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شکوفه با ثمر هرگز نگردد جمع در یک جا
* محال است این که با هم نعمت و دندان شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* از تو با مصلحت خویش نمی‌پردازم
* همچو پروانه که می‌سوزم و در پروازم
شعر کامل
سعدی
* عیب شیرین دهنان نیست که خون می‌ریزند
* جرم صاحب نظرانست که دل می‌بندند
شعر کامل
سعدی