مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3134

1. تو جان مایی، ماه سمایی

2. فارغ ز جمله اندیشهایی

3. جویی ز فکرت، داروی علت

4. فکرست اصل علت فزایی

5. فکرت برون کن، حیرت فزون کن

6. نی مرد فکری مرد صفایی

7. فکرت درین ره شد ژاژ خایی

8. مجنون شو ای جان، عاقل چرایی؟!

9. بد نام مجنون رست از کشاکش

10. باهوش کرمی، مست اژدهایی

11. کرم بریشم، اندیشه دارد

12. زیرا که جوید صنعت نمایی

13. صنعت نماید، چیزی بزاید

14. از خود برآید زان خیره‌رایی

15. صنعت رها کن، صانع بست استت

16. شاهد همو بس، کم ده گوایی

17. او نیستها را دادست هستی

18. او قلبها را بخشد روایی

19. داد او فلک را دوران دایم

20. نامد زیانش بی‌دست و پایی

21. خامش! برآن باش که پر نگویی

22. هرچند با خود بر می‌نیایی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هیچ نخلی همچو رز در بوستان چالاک نیست
* هیچ دستی در جهان بالای دست تاک نیست
شعر کامل
صائب تبریزی
* بساط سبزه لگدکوب شد به پای نشاط
* ز بس که عارف و عامی به رقص برجستند
شعر کامل
سعدی
* ما سبکروحان به بوی سیب غبغب زنده ایم
* سبزه ما آب از چاه زنخدان می کشد
شعر کامل
صائب تبریزی