مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3177

1. آدمیی، آدمیی، آدمی

2. بسته دمی، زانک نهٔ آن دمی

3. آدمیی را همه در خود بسوز

4. آن دمیی باش اگر محرمی

5. کم زد آن ماه نو و بدر شد

6. تا نزنی کم، نرهی از کمی

7. می‌برمی از بد و نیک کسان؟!

8. آن همه در تست، ز خود می‌رمی

9. حرص خزانست و قناعت بهار

10. نیست جهان را ز خزان خرمی

11. مغز بری در غم؟! نغزی ببر

12. بر اسد و پیل زن ار رستمی

13. همچو ملک جانب گردون بپر

14. همچو فلک خم ده، اگر می‌خمی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به بیداری نمی آید زشوخی بر زمین پایش
* مگر مشاطه در خواب آن پریرورا حنا بندد
شعر کامل
صائب تبریزی
* میوه نمی‌دهد به کس باغ تفرجست و بس
* جز به نظر نمی‌رسد سیب درخت قامتش
شعر کامل
سعدی
* اگر چه مستی عشقم خراب کرد ولی
* اساس هستی من زان خراب آبادست
شعر کامل
حافظ