مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 322

1. آمده‌ام که تا به خود گوش کشان کشانمت

2. بی دل و بیخودت کنم در دل و جان نشانمت

3. آمده‌ام بهار خوش پیش تو ای درخت گل

4. تا که کنار گیرمت خوش خوش و می‌فشانمت

5. آمده‌ام که تا تو را جلوه دهم در این سرا

6. همچو دعای عاشقان فوق فلک رسانمت

7. آمده‌ام که بوسه‌ای از صنمی ربوده‌ای

8. بازبده به خوشدلی خواجه که واستانمت

9. گل چه بود که گل تویی ناطق امر قل تویی

10. گر دگری نداندت چون تو منی بدانمت

11. جان و روان من تویی فاتحه خوان من تویی

12. فاتحه شو تو یک سری تا که به دل بخوانمت

13. صید منی شکار من گر چه ز دام جسته‌ای

14. جانب دام بازرو ور نروی برانمت

15. شیر بگفت مر مرا نادره آهوی برو

16. در پی من چه می‌دوی تیز که بردرانمت

17. زخم پذیر و پیش رو چون سپر شجاعتی

18. گوش به غیر زه مده تا چو کمان خمانمت

19. از حد خاک تا بشر چند هزار منزلست

20. شهر به شهر بردمت بر سر ره نمانمت

21. هیچ مگو و کف مکن سر مگشای دیگ را

22. نیک بجوش و صبر کن زانک همی‌پرانمت

23. نی که تو شیرزاده‌ای در تن آهوی نهان

24. من ز حجاب آهوی یک رهه بگذرانمت

25. گوی منی و می‌دوی در چوگان حکم من

26. در پی تو همی‌دوم گر چه که می‌دوانمت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر گل را نظر بودی چو نرگس تا جهان بیند
* ز شرم رنگ رخسارش چو نیلوفر در آبستی
شعر کامل
سعدی
* گفتی اندر خواب گه گه روی خود بنمایمت
* این سخن بیگانه را گو، کآشنا را خواب نیست
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* در هر کمین که آن ترک تیر از کمان گشاید
* دل را هدف توان ساخت جان را سپر توان کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی