مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 331

1. زان شاه که او را هوس طبل و علم نیست

2. دیوانه شدم بر سر دیوانه قلم نیست

3. از دور ببینی تو مرا شخص رونده

4. آن شخص خیالست ولی غیر عدم نیست

5. پیش آ و عدم شو که عدم معدن جانست

6. اما نه چنین جان که بجز غصه و غم نیست

7. من بی‌من و تو بی‌تو درآییم در این جو

8. زیرا که در این خشک بجز ظلم و ستم نیست

9. این جوی کند غرقه ولیکن نکشد مرد

10. کو آب حیاتست و بجز لطف و کرم نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
* جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها
شعر کامل
حافظ
* مسکین بنفشه بر سر زانو نهاده سر
* با جامه کبود پریشان و سوگوار
شعر کامل
سلمان ساوجی
* دانند عاقلان که مجانین عشق را
* پروای قول ناصح و پند ادیب نیست
شعر کامل
سعدی