مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 339

1. سماع آرام جان زندگانیست

2. کسی داند که او را جان جانست

3. کسی خواهد که او بیدار گردد

4. که او خفته میان بوستان‌ست

5. ولیک آن کو به زندان خفته باشد

6. اگر بیدار گردد در زیان‌ست

7. سماع آن جا بکن کان جا عروسیست

8. نه در ماتم که آن جای فغانست

9. کسی کو جوهر خود را ندیدهست

10. کسی کان ماه از چشمش نهانست

11. چنین کس را سماع و دف چه باید

12. سماع از بهر وصل دلستان‌ست

13. کسانی را که روشان سوی قبله‌ست

14. سماع این جهان و آن جهانست

15. خصوصا حلقه‌ای کاندر سماعند

16. همی‌گردند و کعبه در میانست

17. اگر کان شکر خواهی همان جاست

18. ور انگشت شکر خود رایگانست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گرم عذاب نمایی به داغ و درد جدایی
* شکنجه صبر ندارم بریز خونم و رستی
شعر کامل
سعدی
* سعدی آسانست با هر کس گرفتن دوستی
* لیک چون پیوند شد خو باز کردن مشکلست
شعر کامل
سعدی
* باد آمد و بوی عنبر آورد
* بادام شکوفه بر سر آورد
شعر کامل
سعدی