غزل شمارهٔ 378
1. ای گشته ز شاه عشق شهمات
2. در خشم مباش و در مکافات
3. در باغ فنا درآ و بنگر
4. در جان بقای خویش جنات
5. چون پیشترک روی تو از خود
6. بینی ز ورای این سماوات
7. سلطان حقایق و معانی
8. وز نور قدیم چتر و رایات
9. چون گشت عیان مجو کرامت
10. کز بهر نشان بود کرامات
11. تا ساحل بحر سیل پیداست
12. چون غرقه شود کجاست هیهات
13. ما مات تویم شمس تبریز
14. صد خدمت و صد سلام از مات
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده