مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 523

1. ای بی‌وفا جانی که او بر ذوالوفا عاشق نشد

2. قهر خدا باشد که بر لطف خدا عاشق نشد

3. چون کرد بر عالم گذر سلطان ما زاغ البصر

4. نقشی بدید آخر که او بر نقش‌ها عاشق نشد

5. جانی کجا باشد که او بر اصل جان مفتون نشد

6. آهن کجا باشد که بر آهن ربا عاشق نشد

7. من بر در این شهر دی بشنیدم از جمع پری

8. خانه ش بده بادا که او بر شهر ما عاشق نشد

9. ای وای آن ماهی که او پیوسته بر خشکی فتد

10. ای وای آن مسی که او بر کیمیا عاشق نشد

11. بسته بود راه اجل نبود خلاصش معتجل

12. هم عیش را لایق نبد هم مرگ را عاشق نشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چنان به فکر تو در خویشتن فرو رفتیم
* که خشک شد چو سبو دست زیر سر ما را
شعر کامل
صائب تبریزی
* ناصح زبان گشاد که تسکین دهد مرا
* نام تو برد و موجب صد اضطراب شد
شعر کامل
هلالی جغتایی
* گذر از دست رقیبان نتوان کرد به کویت
* مگر آن وقت که در سایه زنهار تو باشم
شعر کامل
سعدی