مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 546

1. هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود

2. وارهد از حد جهان بی‌حد و اندازه شود

3. خاک سیه بر سر او کز دم تو تازه نشد

4. یا همگی رنگ شود یا همه آوازه شود

5. هر که شدت حلقهٔ در زود برد حقه زر

6. خاصه که در باز کنی محرم دروازه شود

7. آب چه دانست که او گوهر گوینده شود

8. خاک چه دانست که او غمزه غمازه شود

9. روی کسی سرخ نشد بی‌مدد لعل لبت

10. بی تو اگر سرخ بود از اثر غازه شود

11. ناقه صالح چو ز که زاد یقین گشت مرا

12. کوه پی مژده تو اشتر جمازه شود

13. راز نهان دار و خمش ور خمشی تلخ بود

14. آنچ جگرسوزه بود باز جگرسازه شود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شراب خورده و خوی کرده می‌روی به چمن
* که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت
شعر کامل
حافظ
* قد تو عمر درازیت و سرو گلشن ناز
* بیا و سایه فگن بر سرم چو عمر دراز
شعر کامل
هلالی جغتایی
* فلک به مردم نادان دهد زمام مراد
* تو اهل فضلی و دانش همین گناهت بس
شعر کامل
حافظ