مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 654

1. هر نکته که از زهر اجل تلختر آید

2. آن را چو بگوید لب تو چون شکر آید

3. در چاه زنخدان تو هر جان که وطن ساخت

4. زود از رسن زلف تو بر چرخ برآید

5. هین توشه ده از خوشه ابروی ظریفت

6. زان پیش که جان را ز تو وقت سفر آید

7. از دعوت و آواز خوشت بوی دل آید

8. لبیک زنم نفخه خون جگر آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* امروز که در دست توام مرحمتی کن
* فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت
شعر کامل
حافظ
* ازنشاط اهل دل ظاهرپرستان غافلند
* پسته دایم در میان پوست خندان می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* چنینست رسم سرای کهن
* سرش هیچ پیدا نبینی ز بن
شعر کامل
فردوسی