مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 704

1. آن جا که چو تو نگار باشد

2. سالوس و حفاظ عار باشد

3. سالوس و حیل کنار گیرد

4. چون رحمت بی‌کنار باشد

5. بوسی به دغا ربودم از تو

6. ای دوست دغا سه بار باشد

7. امروز وفا کن آن سوم را

8. امروز یکی هزار باشد

9. من جوی و تو آب و بوسه آب

10. هم بر لب جویبار باشد

11. از بوسه آب بر لب جوی

12. اشکوفه و سبزه زار باشد

13. از سبزه چه کم شود که سبزه

14. در دیده خیره خار باشد

15. موسی ز عصا چرا گریزد

16. گر بر فرعون مار باشد

17. بر فرعونان که نیل خون گشت

18. بر مؤمن خوشگوار باشد

19. هرگز نرمد خلیل ز آتش

20. گر بر نمرود نار باشد

21. یعقوب کجا رمد ز یوسف

22. گر بر پسرانش بار باشد

23. آن باد بهار جان باغست

24. بر شوره اگر غبار باشد

25. زان باغ درخت برگ یابد

26. اشکوفه بر او سوار باشد

27. احمد چو تو راست پس ز بوجهل

28. عشقا سزدت که عار باشد

29. این را بر دست و آن بدین مات

30. کار دنیا قمار باشد

31. آن کس که ز بخت خود گریزد

32. بگریخته شرمسار باشد

33. هین دام منه به صید خرگوش

34. تا شیر تو را شکار باشد

35. ای دل ز عبیر عشق کم گوی

36. خود بو برد آن که یار باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عهد جوانی گذشت، در غم بود و نبود
* نوبت پیری رسید، صد غم دیگر فزود
شعر کامل
شیخ بهایی
* همه دانش ما به بیچارگیست
* به بیچارگان بر بباید گریست
شعر کامل
فردوسی
* من از کمند تو اول چو وحش می‌برمیدم
* کنون که انس گرفتم به تیغ بازنگردم
شعر کامل
سعدی