مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 74

1. گر زان که نه‌ای طالب جوینده شوی با ما

2. ور زان که نه‌ای مطرب گوینده شوی با ما

3. گر زان که تو قارونی در عشق شوی مفلس

4. ور زان که خداوندی هم بنده شوی با ما

5. یک شمع از این مجلس صد شمع بگیراند

6. گر مرده‌ای ور زنده هم زنده شوی با ما

7. پاهای تو بگشاید روشن به تو بنماید

8. تا تو همه تن چون گل در خنده شوی با ما

9. در ژنده درآ یک دم تا زنده دلان بینی

10. اطلس به دراندازی در ژنده شوی با ما

11. چون دانه شد افکنده بررست و درختی شد

12. این رمز چو دریابی افکنده شوی با ما

13. شمس الحق تبریزی با غنچه دل گوید

14. چون باز شود چشمت بیننده شوی با ما


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم
* ز من بریدی و با هیچ کس نپیوستم
شعر کامل
سعدی
* این قطرهٔ خون تا یافت از لعل لبش رنگی
* از شادی آن در پوست چون نار نمی‌گنجد
شعر کامل
عراقی
* از خم ابروی توام هیچ گشایشی نشد
* وه که در این خیال کج عمر عزیز شد تلف
شعر کامل
حافظ