مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 789

1. از دلم صورت آن خوب ختن می‌نرود

2. چاشنی شکر او ز دهن می‌نرود

3. بالله ار شور کنم هر نفسی عیب مگیر

4. گر برفت از دل تو از دل من می‌نرود

5. همه مرغان ز چمن هر طرفی می‌پرند

6. بلبل بی‌دل یک دم ز چمن می‌نرود

7. جان پروانه مسکین که مقیم لگنست

8. تن او تا به نسوزد ز لگن می‌نرود

9. بوالحسن گفت حسن را که از این خانه برو

10. بوالحسن نیز درافتاد و حسن می‌نرود

11. رسن دوست چو در حلق دلم افتادست

12. لاجرم چنبر دل جز به رسن می‌نرود

13. مرغ جان از قفس قالب من سیر شدست

14. وز امید نظر دوست ز تن می‌نرود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز بادام تر آب گل برانگیخت
* گلابی بر گل بادام می‌ریخت
شعر کامل
نظامی
* به کسی نظر ندارد بجز آینه بت من
* که ز عکس چهره خود شده است بت پرست او
شعر کامل
مولوی
* دانه دل را تو پامال علایق کرده ای
* ورنه خرمن ها ازین یک دانه می آید برون
شعر کامل
صائب تبریزی