غزل شمارهٔ 798
1. ننگ عالم شدن از بهر تو ننگی نبود
2. با دل مرده دلان حاجت جنگی نبود
3. عشق شیرینی جانست و همه چاشنی است
4. چاشنی و مزه را صورت و رنگی نبود
5. عشق شاخیست ز دریا که درآید در دل
6. جای دریا و گهر سینه تنگی نبود
7. ساحل نفس رها کن به تک دریا رو
8. کاندر این بحر تو را خوف نهنگی نبود
9. صورت هر دو جهان جمله ز آیینه عشق
10. بنماید چو که بر آینه زنگی نبود
11. کار روبه نبود عشق که هر روبه را
12. حمله شیر نر و کبر پلنگی نبود
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده