غزل شمارهٔ 811
1. آن شکرپاسخ نباتم میدهد
2. و آنک کشتستم حیاتم میدهد
3. آن که در دریای خونم غرقه کرد
4. یونس وقتم نجاتم میدهد
5. در صفات او صفاتم نیست شد
6. هم صفا و هم صفاتم میدهد
7. رخت را برد و مرا درویش کرد
8. نک ز یاقوتش زکاتم میدهد
9. اسب من بستد پیاده ماندهام
10. وز دو رخ آن شاه ماتم میدهد
11. کوه طور از شاهماتش پاره شد
12. من کم از کاهم ثباتم میدهد
13. ماه عید روز وصلش خواستم
14. از شب هجران براتم میدهد
15. چون برون از شش جهت بد گنج عشق
16. زان جهت بی این جهاتم میدهد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده