غزل شمارهٔ 825
1. برنشین ای عزم و منشین ای امید
2. کز رسولانش پیاپی شد نوید
3. دود و بویی میرسد از عرش غیب
4. ای نهانان سوی بوی آن پرید
5. هر چه غفلت کور و پنهان میکند
6. دود بویش میکند آن را سپید
7. ما ز گردون سوی مادون آمدیم
8. باز ما را سوی گردون برکشید
9. همچو مریم سوی خرمابن رویم
10. زانک خرمایی ندارد شاخ بید
11. بس کن و از حرف در معنی گریز
12. چند معنی را ز حرفی میمزید
13. این مزیدن طفل بیدندان کند
14. گر شما مردید نان را خود گزید
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده