مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 834

1. از دل رفته نشان می‌آید

2. بوی آن جان و جهان می‌آید

3. نعره و غلغله آن مستان

4. آشکارا و نهان می‌آید

5. گوهر از هر طرفی می‌تابد

6. پای کوبان سوی جان می‌آید

7. از در مشعله داران فلک

8. آتش دل به دهان می‌آید

9. جان پروانه میان می‌بندد

10. شمع روشن به میان می‌آید

11. آفتابی که ز ما پنهان بود

12. سوی ما نورفشان می‌آید

13. تیر از غیب اگر پران نیست

14. پس چرا بانگ کمان می‌آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا ترکش افلاک پر از تیر شهاب است
* ما بی سر و پایان همه نارنج نشانیم
شعر کامل
صائب تبریزی
* خاکساری پیشه خود ساز چون آب روان
* سرو را چون بندگان در پیش خود استاده کن
شعر کامل
صائب تبریزی
* اندکی کوتاه کن زلف بلند خویشتن
* تا مبادا ناگه افتی در کمند خویشتن
شعر کامل
صائب تبریزی