مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 85

1. از بهر خدا بنگر در روی چو زر جانا

2. هر جا که روی ما را با خویش ببر جانا

3. چون در دل ما آیی تو دامن خود برکش

4. تا جامه نیالایی از خون جگر جانا

5. ای ماه برآ آخر بر کوری مه رویان

6. ابری سیه اندرکش در روی قمر جانا

7. زان روز که زادی تو ای لب شکر از مادر

8. آوه که چه کاسد شد بازار شکر جانا

9. گفتی که سلام علیک بگرفت همه عالم

10. دل سجده درافتاده جان بسته کمر جانا

11. چون شمع بدم سوزان هر شب به سحر کشته

12. امروز بنشناسم شب را ز سحر جانا

13. شمس الحق تبریزی شاهنشه خون ریزی

14. ای بحر کمربسته پیش تو گهر جانا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان
* ور نه پروانه ندارد به سخن پروایی
شعر کامل
حافظ
* هر ذره که در خاک زمینی بوده است
* پیش از من و تو تاج و نگینی بوده است
شعر کامل
خیام
* چنین است کردار این گنده پیر
* ستاند ز فرزند پستان شیر
شعر کامل
فردوسی