مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 850

1. یک خانه پر ز مستان مستان نو رسیدند

2. دیوانگان بندی زنجیرها دریدند

3. بس احتیاط کردیم تا نشنوند ایشان

4. گویی قضا دهل زد بانگ دهل شنیدند

5. جان‌های جمله مستان دل‌های دل پرستان

6. ناگه قفس شکستند چون مرغ برپریدند

7. مستان سبو شکستند بر خنب‌ها نشستند

8. یا رب چه باده خوردند یا رب چه مل چشیدند

9. من دی ز ره رسیدم قومی چنین بدیدم

10. من خویش را کشیدم ایشان مرا کشیدند

11. آن را که جان گزیند بر آسمان نشیند

12. او را دگر کی بیند جز دیده‌ها که دیدند

13. یک ساقیی عیان شد آشوب آسمان شد

14. می تلخ از آن زمان شد خیکش از آن دریدند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از صحبت نیکان نشود طینت بدنیک
* بادام همان تلخ برون از شکر آید
شعر کامل
صائب تبریزی
* خوارم مکن که ریختن آب روی را
* با خون صد شهید مقابل نهاده اند
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* از پختگی است گر نشد آواز ما بلند
* کی از سپند سوخته گردد صدا بلند
شعر کامل
صائب تبریزی