مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 861

1. لطفی نماند کان صنم خوش لقا نکرد

2. ما را چه جرم اگر کرمش با شما نکرد

3. تشنیع می‌زنی که جفا کرد آن نگار

4. خوبی که دید در دو جهان کو جفا نکرد

5. عشقش شکر بس است اگر او شکر نداد

6. حسنش همه وفاست اگر او وفا نکرد

7. بنمای خانه‌ای که از او نیست پرچراغ

8. بنمای صفه‌ای که رخش پرصفا نکرد

9. این چشم و آن چراغ دو نورند هر یکی

10. چون آن به هم رسید کسیشان جدا نکرد

11. چون روح در نظاره فنا گشت این بگفت

12. نظاره جمال خدا جز خدا نکرد

13. هر یک از این مثال بیانست و مغلطه است

14. حق جز ز رشک نام رخش والضحی نکرد

15. خورشیدروی مفخر تبریز شمس دین

16. بر فانیی نتافت که آن را بقا نکرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از ترکتاز عشق کسی جان نمی برد
* این سیل بر خرابه وآبادمی زند
شعر کامل
صائب تبریزی
* حال من خود در نمی‌آید به نطق
* شرح حالم اشک خونین من است
شعر کامل
عطار
* تا خیال گریه کردم یار رفت
* این غزال از بوی خون رم می کند
شعر کامل
صائب تبریزی