مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 867

1. چندان حلاوت و مزه و مستی و گشاد

2. در چشم‌های مست تو نقاش چون نهاد

3. چشمت بیافرید به هر دم هزار چشم

4. زیرا خدا ز قدرت خود قدرتش بداد

5. وان جمله چشم‌ها شده حیران چشم تو

6. که صد هزار رحمت بر چشم‌هات باد

7. بر تخت سلطنت بنشستست چشم تو

8. هر جان که دید چشم تو را گفت داد داد

9. گفتم که چشم چرخ چنین چشم هیچ دید

10. سوگند خورد و گفت مرا نیست هیچ یاد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دی شد و بهمن گذشت فصل بهاران رسید
* جلوه گلشن به باغ همچو نگاران رسید
شعر کامل
مولوی
* چون کدو بی‌خبری زین که گلویت بستم
* بستم و می‌کشمت چون ز رسن بگریزی
شعر کامل
مولوی
* بنفشه پیش نیلوفر درآمد که مبارک باد
* که زردی رفت و خشکی رفت و عمر پایدار آمد
شعر کامل
مولوی