مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 930

1. سپاس و شکر خدا را که بندها بگشاد

2. میان به شکر چو بستیم بند ما بگشاد

3. به جان رسید فلک از دعا و ناله من

4. فلک دهان خود اندر ره دعا بگشاد

5. ز بس که سینه ما سوخت در وفا جستن

6. ز شرم ما عرق از صورت وفا بگشاد

7. ادیم روی سهیلیم هر کجا بنمود

8. غلام چشمه عشقیم هر کجا بگشاد

9. پس دریچه دل صد در نهانی بود

10. که بسته بود خدا بنده خدا بگشاد

11. در این سرا که دو قندیل ماه و خورشیدست

12. خدا ز جانب دل روزن سرا بگشاد

13. الست گفت حق و جان‌ها بلی گفتند

14. برای صدق بلی حق ره بلا بگشاد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز مرغ صبح ندانم که سوسن آزاد
* چه گوش کرد که با ده زبان خموش آمد
شعر کامل
حافظ
* روی از خدا به هر چه کنی شرک خالصست
* توحید محض کز همه رو در خدا کنیم
شعر کامل
سعدی
* ز عاشق می شود معشوق را نام و نشان پیدا
* ثمر نیکو نیاید تا نگردد باغبان پیدا
شعر کامل
نظیری نیشابوری