مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 96

1. لب را تو به هر بوسه و هر لوت میالا

2. تا از لب دلدار شود مست و شکرخا

3. تا از لب تو بوی لب غیر نیاید

4. تا عشق مجرد شود و صافی و یکتا

5. آن لب که بود کون خری بوسه گه او

6. کی یابد آن لب شکربوس مسیحا

7. می‌دانک حدث باشد جز نور قدیمی

8. بر مزبله پرحدث آن گاه تماشا

9. آنگه که فنا شد حدث اندر دل پالیز

10. رست از حدثی و شود او چاشنی افزا

11. تا تو حدثی لذت تقدیس چه دانی

12. رو از حدثی سوی تبارک و تعالی

13. زان دست مسیح آمد داروی جهانی

14. کو دست نگه داشت ز هر کاسه سکبا

15. از نعمت فرعون چه موسی کف و لب شست

16. دریای کرم داد مر او را ید بیضا

17. خواهی که ز معده و لب هر خام گریزی

18. پرگوهر و روتلخ همی‌باش چو دریا

19. هین چشم فروبند که آن چشم غیورست

20. هین معده تهی دار که لوتیست مهیا

21. سگ سیر شود هیچ شکاری بنگیرد

22. کز آتش جوعست تک و گام تقاضا

23. کو دست و لب پاک که گیرد قدح پاک

24. کو صوفی چالاک که آید سوی حلوا

25. بنمای از این حرف تصاویر حقایق

26. یا من قسم القهوه و الکاس علینا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد
* ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد
شعر کامل
سعدی
* بر سر پروانه شمع از بهر آن سوزد که هست
* جذبۀ عشقی که خاکستر به خاکستر کشد
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* لب از ترشح می پاک کن برای خدا
* که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد
شعر کامل
حافظ