غزل شمارهٔ 98
1. ای از نظرت مست شده اسم و مسما
2. ای یوسف جان گشته ز لبهای شکرخا
3. ما را چه از آن قصه که گاو آمد و خر رفت
4. هین وقت لطیفست از آن عربده بازآ
5. ای شاه تو شاهی کن و آراسته کن بزم
6. ای جان ولی نعمت هر وامق و عذرا
7. هم دایه جانهایی و هم جوی می و شیر
8. هم جنت فردوسی و هم سدره خضرا
9. جز این بنگوییم وگر نیز بگوییم
10. گویید خسیسان که محالست و علالا
11. خواهی که بگویم بده آن جام صبوحی
12. تا چرخ به رقص آید و صد زهره زهرا
13. هر جا ترشی باشد اندر غم دنیی
14. میغرد و میبرد از آن جای دل ما
15. برخیز بخیلانه در خانه فروبند
16. کان جا که تویی خانه شود گلشن و صحرا
17. این مه ز کجا آمد وین روی چه رویست
18. این نور خداییست تبارک و تعالی
19. هم قادر و هم قاهر و هم اول و آخر
20. اول غم و سودا و به آخر ید بیضا
21. هر دل که نلرزیدت و هر چشم که نگریست
22. یا رب خبرش ده تو از این عیش و تماشا
23. تا شید برآرد وی و آید به سر کوی
24. فریاد برآرد که تمنیت تمنا
25. نگذاردش آن عشق که سر نیز بخارد
26. شاباش زهی سلسله و جذب و تقاضا
27. در شهر چو من گول مگر عشق ندیدست
28. هر لحظه مرا گیرد این عشق ز بالا
29. هر داد و گرفتی که ز بالاست لطیفست
30. گر حاذق جدست وگر عشوه تیبا
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده