مولوی_مثنوی معنویدفتر اول (فهرست)

شماره 26 - دفع گفتن وزیر مریدان را

1. گفت هان ای سخرگان گفت و گو

2. وعظ و گفتار زبان و گوش جو

3. پنبه اندر گوش حس دون کنید

4. بند حس از چشم خود بیرون کنید

5. پنبهٔ آن گوش سر گوش سرست

6. تا نگردد این کر آن باطن کرست

7. بی‌حس و بی‌گوش و بی‌فکرت شوید

8. تا خطاب ارجعی را بشنوید

9. تا به گفت و گوی بیداری دری

10. تو زگفت خواب بویی کی بری

11. سیر بیرونیست قول و فعل ما

12. سیر باطن هست بالای سما

13. حس خشکی دید کز خشکی بزاد

14. عیسی جان پای بر دریا نهاد

15. سیر جسم خشک بر خشکی فتاد

16. سیر جان پا در دل دریا نهاد

17. چونک عمر اندر ره خشکی گذشت

18. گاه کوه و گاه دریا گاه دشت

19. آب حیوان از کجا خواهی تو یافت

20. موج دریا را کجا خواهی شکافت

21. موج خاکی وهم و فهم و فکر ماست

22. موج آبی محو و سکرست و فناست

23. تا درین سکری از آن سکری تو دور

24. تا ازین مستی از آن جامی نفور

25. گفت و گوی ظاهر آمد چون غبار

26. مدتی خاموش خو کن هوش‌دار


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شراب لعل و جای امن و یار مهربان ساقی
* دلا کی به شود کارت اگر اکنون نخواهد شد
شعر کامل
حافظ
* عشق اندر فضل و علم و دفتر و اوراق نیست
* هر چه گفت و گوی خلق آن ره ره عشاق نیست
شعر کامل
مولوی
* ایکه از بهر نمازت گوش جان بر قامتست
* قامتی را جوی کاید سرو پیشش در نماز
شعر کامل
خواجوی کرمانی