مولوی_مثنوی معنویدفتر اول (فهرست)

شماره 92 - رجوع به حکایت خواجهٔ تاجر

1. بس دراز است این حدیث خواجه گو

2. تا چه شد احوال آن مرد نکو

3. خواجه اندر آتش و درد و حنین

4. صد پراکنده همی‌گفت این چنین

5. گه تناقض گاه ناز و گه نیاز

6. گاه سودای حقیقت گه مجاز

7. مرد غرقه گشته جانی می‌کند

8. دست را در هر گیاهی می‌زند

9. تا کدامش دست گیرد در خطر

10. دست و پایی می‌زند از بیم سر

11. دوست دارد یار این آشفتگی

12. کوشش بیهوده به از خفتگی

13. آنک او شاهست او بی کار نیست

14. ناله از وی طرفه کو بیمار نیست

15. بهر این فرمود رحمان ای پسر

16. کل یوم هو فی شان ای پسر

17. اندرین ره می‌تراش و می‌خراش

18. تا دم آخر دمی فارغ مباش

19. تا دم آخر دمی آخر بود

20. که عنایت با تو صاحب‌سر بود

21. هر چه می‌کوشند اگر مرد و زنست

22. گوش و چشم شاه جان بر روزنست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یک دست جام باده و یک دست جعد یار
* رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
شعر کامل
مولوی
* فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم
* بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
شعر کامل
حافظ
* جهان چون گذاری همی بگذرد
* خردمند مردم چرا غم خورد
شعر کامل
فردوسی