مولوی_مثنوی معنویدفتر سوم (فهرست)

شماره 19 - افتادن شغال در خم رنگ و رنگین شدن و دعوی طاوسی کردن میان شغالان

1. آن شغالی رفت اندر خم رنگ

2. اندر آن خم کرد یک ساعت درنگ

3. پس بر آمد پوستش رنگین شده

4. که منم طاووس علیین شده

5. پشم رنگین رونق خوش یافته

6. آفتاب آن رنگها بر تافته

7. دید خود را سبز و سرخ و فور و زرد

8. خویشتن را بر شغالان عرضه کرد

9. جمله گفتند ای شغالک حال چیست

10. که ترا در سر نشاطی ملتویست

11. از نشاط از ما کرانه کرده‌ای

12. این تکبر از کجا آورده‌ای

13. یک شغالی پیش او شد کای فلان

14. شید کردی یا شدی از خوش‌دلان

15. شید کردی تا به منبر بر جهی

16. تا ز لاف این خلق را حسرت دهی

17. بس بکوشیدی ندیدی گرمیی

18. پس ز شید آورده‌ای بی‌شرمیی

19. گرمی آن اولیا و انبیاست

20. باز بی‌شرمی پناه هر دغاست

21. که التفات خلق سوی خود کشند

22. که خوشیم و از درون بس ناخوشند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر تیغ برکشد که محبان همی‌زنم
* اول کسی که لاف محبت زند منم
شعر کامل
سعدی
* زان شبی که وعده کردی روز بعد
* روز و شب را می‌شمارم روز و شب
شعر کامل
مولوی
* کار من اینست که کاریم نیست
* عاشقم از عشق تو عاریم نیست
شعر کامل
مولوی