شماره 31 - وصیت کردن عمران جفت خود را بعد از مجامعت کی مرا ندیده باشی
1. وا مگردان هیچ ازینها دم مزن
2. تا نیاید بر من و تو صد حزن
3. عاقبت پیدا شود آثار این
4. چون علامتها رسید ای نازنین
5. در زمان از سوی میدان نعرهها
6. میرسید از خلق و پر میشد هوا
7. شاه از آن هیبت برون جست آن زمان
8. پابرهنه کین چه غلغلهاست هان
9. از سوی میدان چه بانگست و غریو
10. کز نهیبش میرمد جنی و دیو
11. گفت عمران شاه ما را عمر باد
12. قوم اسرائیلیانند از تو شاد
13. از عطای شاه شادی میکنند
14. رقص میآرند و کفها میزنند
15. گفت باشد کین بود اما ولیک
16. وهم و اندیشه مرا پر کرد نیک
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده