مولوی_مثنوی معنویدفتر سوم (فهرست)

شماره 90 - شدن آن هفت شمع بر مثال یک شمع

1. باز می‌دیدم که می‌شد هفت یک

2. می‌شکافد نور او جیب فلک

3. باز آن یک بار دیگر هفت شد

4. مستی و حیرانی من زفت شد

5. اتصالاتی میان شمعها

6. که نیاید بر زبان و گفت ما

7. آنک یک دیدن کند ادارک آن

8. سالها نتوان نمودن از زبان

9. آنک یک دم بیندش ادراک هوش

10. سالها نتوان شنودن آن بگوش

11. چونک پایانی ندارد رو الیک

12. زانک لا احصی ثناء ما علیک

13. پیشتر رفتم دوان کان شمعها

14. تا چه چیزست از نشان کبریا

15. می‌شدم بی خویش و مدهوش و خراب

16. تا بیفتادم ز تعجیل و شتاب

17. ساعتی بی‌هوش و بی‌عقل اندرین

18. اوفتادم بر سر خاک زمین

19. باز با هوش آمدم برخاستم

20. در روش گویی نه سر نه پاستم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرد مصاف در همه جا یافت می شود
* در هیچ عرصه مرد تحمل ندیده ام
شعر کامل
صائب تبریزی
* زبس از زلف او در شانه کردن مشک می ریزد
* چوپای شمع تاریک است پای سرو آزادش
شعر کامل
صائب تبریزی
* ما را ز منع عقل مترسان و می بیار
* کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست
شعر کامل
حافظ