مولوی_مثنوی معنویدفتر چهارم (فهرست)

شماره 30 - سبب هجرت ابراهیم ادهم قدس الله سره و ترک ملک خراسان

1. ملک برهم زن تو ادهم‌وار زود

2. تا بیابی هم‌چو او ملک خلود

3. خفته بود آن شه شبانه بر سریر

4. حارسان بر بام اندر دار و گیر

5. قصد شه از حارسان آن هم نبود

6. که کند زان دفع دزدان و رنود

7. او همی دانست که آن کو عادلست

8. فارغست از واقعه آمن دلست

9. عدل باشد پاسبان گامها

10. نه به شب چوبک‌زنان بر بامها

11. لیک بد مقصودش از بانگ رباب

12. هم‌چو مشتاقان خیال آن خطاب

13. نالهٔ سرنا و تهدید دهل

14. چیزکی ماند بدان ناقور کل

15. پس حکیمان گفته‌اند این لحنها

16. از دوار چرخ بگرفتیم ما

17. بانگ گردشهای چرخست این که خلق

18. می‌سرایندش به طنبور و به حلق

19. مؤمنان گویند که آثار بهشت

20. نغز گردانید هر آواز زشت

21. ما همه اجزای آدم بوده‌ایم

22. در بهشت آن لحنها بشنوده‌ایم

23. گرچه بر ما ریخت آب و گل شکی

24. یادمان آمد از آنها چیزکی

25. لیک چون آمیخت با خاک کرب

26. کی دهند این زیر و آن بم آن طرب

27. آب چون آمیخت با بول و کمیز

28. گشت ز آمیزش مزاجش تلخ و تیز

29. چیزکی از آب هستش در جسد

30. بول گیرش آتشی را می‌کشد

31. گر نجس شد آب این طبعش بماند

32. که آتش غم را به طبع خود نشاند

33. پس غدای عاشقان آمد سماع

34. که درو باشد خیال اجتماع

35. قوتی گیرد خیالات ضمیر

36. بلک صورت گردد از بانگ و صفیر

37. آتش عشق از نواها گشت تیز

38. آن چنان که آتش آن جوزریز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خوشتر از دوران عشق ایام نیست
* بامداد عاشقان را شام نیست
شعر کامل
سعدی
* بیخودان از جستجو در وصل فارغ نیستند
* قمری از حیرت همان کوکو زند در پای سرو
شعر کامل
صائب تبریزی
* طیره جلوه طوبی قد چون سرو تو شد
* غیرت خلد برین ساحت بستان تو باد
شعر کامل
حافظ