مولوی_مثنوی معنویدفتر چهارم (فهرست)

شماره 42 - بقیهٔ قصهٔ دعوت رحمت بلقیس را

1. خیز بلقیسا بیا و ملک بین

2. بر لب دریای یزدان در بچین

3. خواهرانت ساکن چرخ سنی

4. تو بمرداری چه سلطانی کنی

5. خواهرانت را ز بخششهای راد

6. هیچ می‌دانی که آن سلطان چه داد

7. تو ز شادی چون گرفتی طبل‌زن

8. که منم شاه و رئیس گولحن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چشم عاشق نتوان دوخت که معشوق نبیند
* پای بلبل نتوان بست که بر گل نسراید
شعر کامل
سعدی
* این قطرهٔ خون تا یافت از لعل لبش رنگی
* از شادی آن در پوست چون نار نمی‌گنجد
شعر کامل
عراقی
* باد گیسوی درختان چمن شانه کند
* بوی نسرین و قرنفل بدمد در اقطار
شعر کامل
سعدی