مولوی_مثنوی معنویدفتر چهارم (فهرست)

شماره 45 - قصهٔ شاعر و صله دادن شاه و مضاعف کردن آن وزیر بوالحسن نام

1. شاعری آورد شعری پیش شاه

2. بر امید خلعت و اکرام و جاه

3. شاه مکرم بود فرمودش هزار

4. از زر سرخ و کرامات و نثار

5. پس وزیرش گفت کین اندک بود

6. ده هزارش هدیه وا ده تا رود

7. از چنو شاعر نس از تو بحردست

8. ده هزاری که بگفتم اندکست

9. فقه گفت آن شاه را و فلسفه

10. تا برآمد عشر خرمن از کفه

11. ده هزارش داد و خلعت درخورش

12. خانهٔ شکر و ثنا گشت آن سرش

13. پس تفحص کرد کین سعی کی بود

14. شاه را اهلیت من کی نمود

15. پس بگفتندش فلان‌الدین وزیر

16. آن حسن نام و حسن خلق و ضمیر

17. در ثنای او یکی شعری دراز

18. بر نبشت و سوی خانه رفت باز

19. بی‌زبان و لب همان نعمای شاه

20. مدح شه می‌کرد و خلعتهای شاه


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفت از این نوع شکایت که تو داری سعدی
* درد عشقست ندانم که چه درمان سازم
شعر کامل
سعدی
* شراب اشک تلخم، چاشنی از نقل تر گیرد
* گر آن شیرین پسر، بادام چشمم در شکر گیرد
شعر کامل
حزین لاهیجی
* بهار آمد بهار آمد بهار خوش عذار آمد
* خوش و سرسبز شد عالم اوان لاله زار آمد
شعر کامل
مولوی