مولوی_مثنوی معنویدفتر چهارم (فهرست)

شماره 49 - درآمدن سلیمان علیه‌السلام هر روز در مسجد اقصی بعد از تمام شدن جهت عبادت و ارشاد عابدان و معتکفان و رستن عقاقیر در مسجد

1. هر صباحی چون سلیمان آمدی

2. خاضع اندر مسجد اقصی شدی

3. نوگیاهی رسته دیدی اندرو

4. پس بگفتی نام و نفع خود بگو

5. تو چه دارویی چیی نامت چیست

6. تو زیان کی و نفعت بر کیست

7. پس بگفتی هر گیاهی فعل و نام

8. که من آن را جانم و این را حمام

9. من مرین را زهرم و او را شکر

10. نام من اینست بر لوح از قدر

11. پس طبیبان از سلیمان زان گیا

12. عالم و دانا شدندی مقتدی

13. تا کتبهای طبیبی ساختند

14. جسم را از رنج می‌پرداختند

15. این نجوم و طب وحی انبیاست

16. عقل و حس را سوی بی‌سو ره کجاست

17. عقل جزوی عقل استخراج نیست

18. جز پذیرای فن و محتاج نیست

19. قابل تعلیم و فهمست این خرد

20. لیک صاحب وحی تعلیمش دهد

21. جمله حرفتها یقین از وحی بود

22. اول او لیک عقل آن را فزود

23. هیچ حرفت را ببین کین عقل ما

24. تاند او آموختن بی‌اوستا

25. گرچه اندر مکر موی‌اشکاف بد

26. هیچ پیشه رام بی‌استا نشد

27. دانش پیشه ازین عقل ار بدی

28. پیشهٔ بی‌اوستا حاصل شدی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اشک من ناردانه شد نه عجب
* گو دل من کفیده نار شود
شعر کامل
مسعود سعد سلمان
* بامداد آن لعبت خوش لب ز بهر بوی خوش
* چون گلاب پارسی بر زلف مشک‌آگین زند
شعر کامل
امیر معزی
* ز اخوان راضیم تا دیدم انصاف خریداران
* گوارا کرد بر من چاه را از قیمت افتادن
شعر کامل
صائب تبریزی