مولوی_مثنوی معنویدفتر چهارم (فهرست)

شماره 83 - قصهٔ آن آبگیر و صیادان و آن سه ماهی یکی عاقل و یکی نیم عاقل وان دگر مغرور و ابله مغفل لاشی و عاقبت هر سه

1. قصهٔ آن آبگیرست ای عنود

2. که درو سه ماهی اشگرف بود

3. در کلیله خوانده باشی لیک آن

4. قشر قصه باشد و این مغز جان

5. چند صیادی سوی آن آبگیر

6. برگذشتند و بدیدند آن ضمیر

7. پس شتابیدند تا دام آورند

8. ماهیان واقف شدند و هوشمند

9. آنک عاقل بود عزم راه کرد

10. عزم راه مشکل ناخواه کرد

11. گفت با اینها ندارم مشورت

12. که یقین سستم کنند از مقدرت

13. مهر زاد و بوم بر جانشان تند

14. کاهلی و جهلشان بر من زند

15. مشورت را زنده‌ای باید نکو

16. که ترا زنده کند وان زنده کو

17. ای مسافر با مسافر رای زن

18. زانک پایت لنگ دارد رای زن

19. از دم حب الوطن بگذر مه‌ایست

20. که وطن آن سوست جان این سوی نیست

21. گر وطن خواهی گذر آن سوی شط

22. این حدیث راست را کم خوان غلط


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کی رفته‌ای زدل که تمنا کنم تو را
* کی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم تو را
شعر کامل
فروغی بسطامی
* آفتابی در یکی ذره نهان
* ناگهان آن ذره بگشاید دهان
شعر کامل
مولوی
* روز عید است و من امروز در آن تدبیرم
* که دهم حاصل سی‌روزه و ساغر گیرم
شعر کامل
حافظ