شماره 98 - تفسیر کنت کنزا مخفیا فاحببت ان اعرف
1. خانه بر کن کز عقیق این یمن
2. صد هزاران خانه شاید ساختن
3. گنج زیر خانه است و چاره نیست
4. از خرابی خانه مندیش و مهایست
5. که هزاران خانه از یک نقد گنج
6. توان عمارت کرد بیتکلیف و رنج
7. عاقبت این خانه خود ویران شود
8. گنج از زیرش یقین عریان شود
9. لیک آن تو نباشد زانک روح
10. مزد ویران کردنستش آن فتوح
11. چون نکرد آن کار مزدش هست لا
12. لییس للانسان الا ما سعی
13. دست خایی بعد از آن تو کای دریغ
14. این چنین ماهی بد اندر زیر میغ
15. من نکردم آنچ گفتند از بهی
16. گنج رفت و خانه و دستم تهی
17. خانهٔ اجرت گرفتی و کری
18. نیست ملک تو به بیعی یا شری
19. این کری را مدت او تا اجل
20. تا درین مدت کنی در وی عمل
21. پارهدوزی میکنی اندر دکان
22. زیر این دکان تو مدفون دو کان
23. هست این دکان کرایی زود باش
24. تیشه بستان و تکش را میتراش
25. تا که تیشه ناگهان بر کان نهی
26. از دکان و پارهدوزی وا رهی
27. پارهدوزی چیست خورد آب و نان
28. میزنی این پاره بر دلق گران
29. هر زمان میدرد این دلق تنت
30. پاره بر وی میزنی زین خوردنت
31. ای ز نسل پادشاه کامیار
32. با خود آ زین پارهدوزی ننگ دار
33. پارهای بر کن ازین قعر دکان
34. تا برآرد سر به پیش تو دو کان
35. پیش از آن کین مهلت خانهٔ کری
36. آخر آید تو نخورده زو بری
37. پس ترا بیرون کند صاحب دکان
38. وین دکان را بر کند از روی کان
39. تو ز حسرت گاه بر سر میزنی
40. گاه ریش خام خود بر میکنی
41. کای دریغا آن من بود این دکان
42. کور بودم بر نخوردم زین مکان
43. ای دریغا بود ما را برد باد
44. تا ابد یا حسرتا شد للعباد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده