مولوی_مثنوی معنویدفتر پنجم (فهرست)

شماره 132 - حکایت هم در بیان تقریر اختیار خلق و بیان آنک تقدیر و قضا سلب کنندهٔ اختیار نیست

1. گفت دزدی شحنه را کای پادشاه

2. آنچ کردم بود آن حکم اله

3. گفت شحنه آنچ من هم می‌کنم

4. حکم حقست ای دو چشم روشنم

5. از دکانی گر کسی تربی برد

6. کین ز حکم ایزدست ای با خرد

7. بر سرش کوبی دو سه مشت ای کره

8. حکم حقست این که اینجا باز نه

9. در یکی تره چو این عذر ای فضول

10. می‌نیاید پیش بقالی قبول

11. چون بدین عذر اعتمادی می‌کنی

12. بر حوالی اژدهایی می‌تنی

13. از چنین عذر ای سلیم نانبیل

14. خون و مال و زن همه کردی سبیل

15. هر کسی پس سبلت تو بر کند

16. عذر آرد خویش را مضطر کند

17. حکم حق گر عذر می‌شاید ترا

18. پس بیاموز و بده فتوی مرا

19. که مرا صد آرزو و شهوتست

20. دست من بسته ز بیم و هیبتست

21. پس کرم کن عذر را تعلیم ده

22. برگشا از دست و پای من گره

23. اختیاری کرده‌ای تو پیشه‌ای

24. که اختیاری دارم و اندیشه‌ای

25. ورنه چون بگزیده‌ای آن پیشه را

26. از میان پیشه‌ها ای کدخدا

27. چونک آید نوبت نفس و هوا

28. بیست مرده اختیار آید ترا

29. چون برد یک حبه از تو یار سود

30. اختیار جنگ در جانت گشود

31. چون بیاید نوبت شکر نعم

32. اختیارت نیست وز سنگی تو کم

33. دوزخت را عذر این باشد یقین

34. که اندرین سوزش مرا معذور بین

35. کس بدین حجت چو معذورت نداشت

36. وز کف جلاد این دورت نداشت

37. پس بدین داور جهان منظوم شد

38. حال آن عالم همت معلوم شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عشق را عقل نمی‌خواست که بیند لیکن
* هیچ عیار نباشد که به زندان نرود
شعر کامل
سعدی
* تاب بنفشه می‌دهد طره مشک سای تو
* پرده غنچه می‌درد خنده دلگشای تو
شعر کامل
حافظ
* دلا رفیق سفر بخت نیکخواهت بس
* نسیم روضه شیراز پیک راهت بس
شعر کامل
حافظ