مولوی_مثنوی معنویدفتر ششم (فهرست)

شماره 24 - نکته گفتن آن شاعر جهت طعن شیعه حلب

1. گفت آری لیک کو دور یزید

2. کی بدست این غم چه دیر اینجا رسید

3. چشم کوران آن خسارت را بدید

4. گوش کران آن حکایت را شنید

5. خفته بودستید تا اکنون شما

6. که کنون جامه دریدیت از عزا

7. پس عزا بر خود کنید ای خفتگان

8. زانک بد مرگیست این خواب گران

9. روح سلطانی ز زندانی بجست

10. جامه چه درانیم و چون خاییم دست

11. چونک ایشان خسرو دین بوده‌اند

12. وقت شادی شد چو بشکستند بند

13. سوی شادروان دولت تاختند

14. کنده و زنجیر را انداختند

15. روز ملکست و گش و شاهنشهی

16. گر تو یک ذره ازیشان آگهی

17. ور نه‌ای آگه برو بر خود گری

18. زانک در انکار نقل و محشری

19. بر دل و دین خرابت نوحه کن

20. که نمی‌بیند جز این خاک کهن

21. ور همی‌بیند چرا نبود دلیر

22. پشتدار و جانسپار و چشم‌سیر

23. در رخت کو از می دین فرخی

24. گر بدیدی بحر کو کف سخی

25. آنک جو دید آب را نکند دریغ

26. خاصه آن کو دید آن دریا و میغ


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان
* کز عشق آن سرو روان گویی روانم می‌رود
شعر کامل
سعدی
* چو روح من تو نباشی ز روح ریح چه سود
* بصیرتم چو نبخشی بصر چه سود کند
شعر کامل
مولوی
* چو خواهی که پیدا کنی گفت‌وگوی
* بباید زدن سنگ را بر سبوی
شعر کامل
فردوسی