شماره 50 - سال کردن آن صوفی قاضی را
1. گفت صوفی چون ز یک کانست زر
2. این چرا نفعست و آن دیگر ضرر
3. چونک جمله از یکی دست آمدست
4. این چرا هوشیار و آن مست آمدست
5. چون ز یک دریاست این جوها روان
6. این چرا نوش است و آن زهر دهان
7. چون همه انوار از شمس بقاست
8. صبح صادق صبح کاذب از چه خاست
9. چون ز یک سرمهست ناظر را کحل
10. از چه آمد راستبینی و حول
11. چونک دار الضرب را سلطان خداست
12. نقد را چون ضرب خوب و نارواست
13. چون خدا فرمود ره را راه من
14. این خفیر از چیست و آن یک راهزن
15. از یک اشکم چون رسد حر و سفیه
16. چون یقین شد الولد سر ابیه
17. وحدتی که دید با چندین هزار
18. صد هزاران جنبش از عین قرار
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده