ناصرخسرو_دیوانقصیده ها (فهرست)

قصیدهٔ شمارهٔ 119

1. ای بستهٔ خود کرده دل خلق به ناموس

2. ز اندیشه تو را رفته به هر جانب جاسوس

3. اثبات یقین تو به معقول چه سود است،

4. چون نیست یقین نفی گمان تو به محسوس؟

5. تا چند سخن گوئی از حق و حقیقت؟

6. آب حیوان جوئی در چشمهٔ مطموس!

7. گر رای تو کفر است مکن پیدا ایمان

8. ور جای تو دیر است مزن پنهان ناقوس

9. ای آنکه همه زرقی در فعل چو روباه،

10. وی آنکه همه رنگی در وصف چو طاووس

11. تا کی روی آخر ز پی حج به زیارت

12. از طوس سوی مکه، وز مکه سوی طوس؟

13. چون نیست ز کان علت مقصود، پس ای دوست

14. چه مکه و چه کعبه و چه طوس و چه طرطوس


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* لب از ترشح می پاک کن برای خدا
* که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد
شعر کامل
حافظ
* آن گوی که طاقت جوابش داری
* گندم نبری به خانه چون جو کاری
شعر کامل
سعدی
* باغبان همچو نسیمم ز در خویش مران
* کآب گلزار تو از اشک چو گلنار من است
شعر کامل
حافظ