ناصرخسرو_دیوانقصیده ها (فهرست)

قصیدهٔ شمارهٔ 220

1. جهان دامگاهی است بس پر چنه

2. طمع در چنهٔ او مدار از بنه

3. بباید گرستن بر آن مرغ‌زار

4. که آید به دام اندرون گرسنه

5. سیه کرد بر من جهان جهان

6. شب و روز او میسره میمنه

7. نیابم همی جای خواب و قرار

8. در این بی‌نوا شب گه پر کنه

9. هزاران سپاه است با او همه

10. ز نیکی تهی و به دل پر گنه

11. به یمگان به زندان ازینم چنین

12. که او با سپاه است و من یکتنه

13. تو، ای عاقل، ار دینت باید همی

14. بپرهیز از این لشکر بوزنه

15. از این دام بی‌رنج بیرون شوی

16. اگر نوفتادت طمع در چنه

17. به دون قوت بس کن ز دنیای دون

18. که دانا نجوید ز دنیا دنه

19. از ابر جهان گر نباردت سیل

20. چو مردان رضا ده به اندک شنه

21. بباید همی رفت بپسیچ کار

22. چنین چند گردی تو بر پاشنه؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دران مبین تو که شور است آب دیده عاشق
* که پرورش جز از این آب نیست مهرگیا را
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* در طریق عشق خار از پا کشیدن مشکل است
* ریشه در دل می کند خاری که در پا می رود
شعر کامل
صائب تبریزی
* دین و دل به یک دیدن، باختیم و خرسندیم
* در قمار عشق ای دل، کی بود پشیمانی؟
شعر کامل
شیخ بهایی