ناصرخسرو_دیوانقصیده ها (فهرست)

قصیدهٔ شمارهٔ 274

1. آنچه‌ت بکار نیست چرا جوئی؟

2. وانچه‌ت ازو گریز چرا گوئی؟

3. به روئی ار به روی کسی آری

4. بی‌شک به رویت آید بی‌روئی

5. خوش خوش از جهان و جوانمردی

6. پیش آر و پیش مار خوی نوئی

7. بدخو عقاب کوته عمر آمد

8. کرگس دراز عمر ز خوش خوئی

9. این زال شوی‌کش چتو بس دیده است

10. از وی بشوی دست زناشوئی

11. بنده مشو ز بهر فزونی را

12. آن را که همچو اوئی و به زوئی

13. گر دانشت به مال به دست آمد

14. پس مال می به دانش چون جوئی؟

15. چون می‌فروشی آنچه خریده‌ستی؟

16. خونی ز خون ز بهر چه می‌شوئی؟

17. جان را به علم پوش چو پوشیدی

18. تن رابه ششتری و به کاکوئی

19. روشن روانت گنه ز بی‌علمی

20. تیره تنت چو مشک به خوش‌بوئی

21. پوینده این جهان و فروزندی

22. او را از این قبل به تگاپوئی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* طوفان خون، ز چشم جهان جوش می زند
* بر چرخ، نخل ماتمیان، دوش می زند
شعر کامل
حزین لاهیجی
* تو و طوبی و ما و قامت یار
* فکر هر کس به قدر همت اوست
شعر کامل
حافظ
* ملکت عاشقی و گنج طرب
* هر چه دارم ز یمن همت اوست
شعر کامل
حافظ